اندرزها، صیقل جانها و جلای دل هایند . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(166)
شنبه 93 بهمن 4 , ساعت 9:1 صبح  

ریاضت نفس

( 1440)که ببندیدم قوی، وز سازِ گاو

 

بر سر و پشتم بزن وین را مکاو

( 1441)تا ز زخم لخت یابم من حیات

 

چون قتیل از گاو موسی ای ثقات

( 1442)تا ز زخم لخت گاوی خوش شوم

 

همچو کشته و گاو موسی گش شوم

( 1443)زنده شد کشته ز زخم دم گاو

 

همچو مس از کیمیا شد زر ساو

( 1444)کشته بر جست و بگفت اسرار را

 

وا نمود آن زمره‌ی خون‌خوار را

( 1445)گفت روشن کین جماعت کشته‌اند

 

کین زمان در خصمیم آشفته‌اند

( 1446)چونک کشته گردد این جسم گران

 

زنده گردد هستی اسراردان

( 1447)جان او بیند بهشت و نار را

 

باز داند جمله‌ْ اسرار را

( 1448)وا نماید خونیان دیو را

 

وا نماید دام خدعه و ریو را

( 1449)گاو کشتن هست از شرط طریق

 

تا شود از زخم دمش جان مفیق

( 1450)گاو نفس خویش را زودتر بکش

 

تا شود روح خفی زنده و به هُش

ساز گاو: فَرّاء آن را به دُم تفسیر کرده است.[1]

مکاو: یعنی کاری که می‌گویم انجام بده و دلیل آن را نپرس، جست و جو مکن.

زَخم: ضربت.

لَخت: پاره، تکه.

ثِقات: جمع ثقه: مورد اعتماد، دوست.

گش: خوب، خوش.

زنده شدن گاو: اشاره است به داستان گاوى که بنى اسرائیل کشتند و آیاتی ازسوره بقره آن را بیان مى‏کند. حاصل داستان اینکه مردى اسرائیلى را کشتند و کشنده معلوم نبود و هر یک قتل را به گردن دیگرى مى‏افکند. خداوند فرمود تا گاوى را بکشند و پاره‏اى از آن را بر کشته زنند تا خدا آن کشته را زنده سازد و کشنده خود را نشان دهد. [2]

ساو: خالص، بى‏غش.

وانمودن: نشان دادن.

هستی اسراردان:کنایه از روح انسانى است، وجود معنوی انسان خداجو است که پس از ترک تمام علایق مادی‌، به ادراک اسرار حقایق توانا می‌شود.

خونیان: جمع خونى: قاتل.

خونیان دیو:یعنی جنایت‌کاران دیو صفت. استعارت از هواهاى نفسانى.

خُدعَه: فریب.

ریو: مکر.

گاو کشتن: استعاره از کشتن نفس، کشتن صفتهاى بد. و اشاره به آیه شریفه در سوره بقره است که مى‏فرماید « إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ اَلْجاهِلِینَ : چون یکى از افراد یهود کشته شد بنى اسرائیل از حضرت موسى نام قاتل او را پرسیدند در این وقت بود که در قرآن مى‏فرماید: موسى گفت که خدا بشما امر مى‏کند که گاوى را بکشید و بعضى از اعضاء آن را بمقتول بزنید تا زنده شود یهود گفتند آیا ما را استهزا مى‏کنى موسى گفت پناه مى‏برم بخدا که من در شما جاهلان باشم»[3]

مُفیق: درمان یافته، رو به بهبود ، به هوش آمده، هوشیار.

          این مثل از خود نگفتم اى رفیق             سر سرى مشنو چو اهلى و مفیق‏

1198 / د / 4

          جمله دانسته که این هستى فخ است             فکر و ذکر اختیارى دوزخ است‏

          مى‏گریزند از خودى در بى‏خودى                 یا به مستى یا به شغل اى مهتدى‏

          هیچ کس را تا نگردد او فنا                        نیست ره در بارگاه کبریا

          چیست معراج فلک این نیستى                   عاشقان را مذهب و دین نیستى‏

233، 232، 227، 226 / د /6

 ( 1440) او بزبان حال مى‏گوید من در بند هستم بیا و با شلاق گاو زنى بر سر و پشت من بزن و در علت این کار کاوش نکن‏. ( 1441) تا همان طور که کشته قوم موسى از زدن عضوى از اعضاء گاو زنده شد من نیز از زخم گرز و شلاق زندگى یابم‏. ( 1442) آرى بزن تا از زخم شلاق گاو زنى مسرور شده و چون کشته گاو موسى خوشحال و سالم شوم‏. ( 1443) کشته از زخم شلاق زنده شد چون مسى که از اثر کیمیا زر خالص گردد. ( 1444) کشته از جاى خود برخاسته تمام اسرار را فاش نموده و جماعت خونخوارى را که قاتل او بودند معرفى نمود. ( 1445) و آشکارا گفت که باعث این آشوب اینها بوده و قاتل اینها هستند. ( 1446) آرى وقتى این جسم خاکى کشته شود آن وجود اسرار دان زنده مى‏شود. ( 1447) و جان او بهشت و دوزخ را دیده و همه اسرار را مى‏داند. ( 1448) و جنایت کاران دیو صفت را معرفى نموده دام و خدعه و فریب را نشان مى‏دهد. ( 1449) براى سالک کشتن گاو نفس شرط طریق و لازمه سلوک است تا از زخم شلاق او جان آزاد گردد. ( 1450) گاو نفس خود را هر چه زودتر بکش تا روح پنهانى تو زنده شده و به نیکى گراید.

مولانا از زبان ذوالنون مصری به یکی از قصص قرآن کریم اشاره می‌کند که در سوره بقره آیهْ 67 به بعد آمده است: یکی از بنی‌اسرائیل کشته می‌شود و قاتل را نمی‌شناسند. موسی(ع) به فرمان پروردگار، قوم خود را هدایت می‌کند که گاوی را با نشانه‌های خاص بکشند و با دم او بر پیکر مرده بزنند تا زنده شود و قاتل خود را بشناساند. ذوالنون به مریدان می‌گوید: پیکر من به دلیل وابستگی به این دنیا مانند جسم مرده‌ای است. مرا با یک تکه از چرم گاو بزنید تا مانند آن کشته بنی‌اسرائیل زنده شوم‌. در تشبیه وضع ذوالنون به قصه موسی، آن گاوی که باید کشته شود نفس آدمی است. اگر گاو نفس کشته شود، روح رازدان و اسرارشناس انسان زنده می‌شود. هرگاه انسان با تیغ ریاضت، نفس امّاره پُرخوار خود را ذبح کند، روح لطیف او از اسرار غیب باخبر شده و به حیات معنوی خود می‌رسد.



[1] - تفسیرکشف الاسرار و تبیان

[2] - سوره بقره، آیه‏هاى 72- 73

[3] - سوره بقره ،آیه 67


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 578 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1401012 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]